آیت الله شیخ محمدرضا عباسی فرد

ساخت وبلاگ

 

 

کورانی و مردمانش
ممنونم که فرصتی را فراهم کردید تا به نقطه آغاز زندگی برگردم و دفتر ایام و خاطرات دوران های رشـد ونشاط و امید و آرزو را ورق بزنم. سپاسگزارم که روح و جانم را ساعاتی از لا به لای همه ی قید و بنـد هـای
سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اشتغالات فراوان مادی و معنوی در منطقه ی به پرواز در آورید که آب، خاک،آسمان، زمین، دشت و کوه و هامونش برایم متفاوت است، در دامن پر مهـرش پـرورش یافتـه و سـال هـای نوجوانی و جوانی همواره از فراقش اشک ریخته ام و حقیقتًا هستی و وجودم با آن سرزمین و خاطراتی که ازآن دارم عجین شده و به قول معروف “من این عالم عشق را به عالم نفروشم”. خیلی خوشحالم که به جمـع مردمی دعوتم کردید که با آنان اشتراکات فراوانی دارم و خود را از جنس آنان می دانـم ، مردمـی کـه نقطـه اتکاء آنان خصوصاَ هر چه چرخ زمانه را به عقب بر می گردانیم کَد یمین و عرق جبین بوده و هست.من با این مردم سه دوره مشخص را تجربه نموده ام:
دوره طفولیت و زندگی عشائری که ما هم مثل همه ی مردم منطقه زندگی سخت و فلاکت باری داشته ایم.دوران جوانی با تحصیلات حوزوی به عنوان یک طلبه و مبلغ دینی و دوران بعـد از پیـروزی انقـلاب و قـرار گرفتن در سمت های بالای نظام، در عظمت فکر و بزرگی روح این مردم همین بس که احتـرام و محبـ ت و لطف و حمایتشان در دوره های اول و دوم بیشتر از دوره اقتدار بود. بخش را با کهـن دیـارم چنـین بـه پایان می برم”سر خوشم با خاطراتت روز و شب ”
۲–کودکی ونوجوانی- درس و مشق و مدرسه:
من ۲۰ آبان سال ۱۳۲۶ در یک خانواده مذهبی و در روزی که ایل از کورانی به چشمه حیدر کوچ نموده درآن زیستگاه زمستانی به دنیا آمده ام. پدرم از ایل گراوند از دودمان بزرگ عباسی می باشد و مادرم از طایفه خداجوی کاکمزوند کورانی است. پدرم با اینکه خانواده ای مرفه داشته ولی خون گرمی و بـذل توجـه همـه جانبه ی بزرگان کورانی و آحاد مردم بخصوص طایفه و خانواده مادرم شرایطی را فراهم نموده که شدیداً بـه این منطقه وابسته بود تا آنجا که مرگ و زندگی خود را در آن قرار داد.
در آن زمان در تمام منطقه یک مدرسه پنج کلاسه وجود داشت و مردم هم ترجیح می دادند فرزندانشان درکنار آنان گوشه ای از بار زندگی سخت کشاورزی و دامداری را عهده دار شوند. بنابراین گـاهی عـدد دانـش آموزان تمام منطقه از عدد انگشتان دو دست کمتر بود. مردم به لطائف الحیلی از تحصیل اجباری هم سر بازمی زدند. درست یادم هست در انتخاب بین من و برادر بزرگترم قرار شد او سهم خانواده باشـد و در زنـدگیروزمره کمک کند و من سهم مدرسه باشم و درس بخوانم و به این ترتیب در سال ۱۳۳۳ راهی مدرسه شدم هوش و استعداد سرشاری داشتم هر چند به اتکاء همین استعداد فوق العاده، بازیگوشـی را بـر امـور درسـی ترجیح میدادم ولی همواره در دقیقه نود خود را آماده می ساختم و پیشتازی را حفظ می کردم و پس از پنج سال بدون رفوزگی یا تجدید، با نمره های خوب دوران دبستان را به پایان بردم.

۳-جوانی–تحصیل درحوزه و دانشگاه :
در اینجا یا باید ترک تحصیل می کردم و یا باید برای ادامه تحصیل و ثبت نام در کلاس ششـم ابتـدایی بـه کوهدشت میرفتم. همت عالی پدرم و گذشت و فداکاری مادرم این فرصت را فراهم می نمود که از آنان جدا شده و به خانواده پدریم در کوهدشت ملحق شوم و در خانـه ی یکـی از عموهـایم آنجـا بـه ادامـه تحصـیل بپردازم در نتیجه بار سفر بستیم و راهی کوهدشت شدیم. غافل از اینکه من و سرنوشت در تعقیـب یکـدیگر هستیم تا برسردو راهی و بلکه چند راهی آشفته بازار زندگی مسیری پیش پایمان گذاشته شود و همه چیـز در آن رقم بخورد. دست تقدیر چنین رقم زده بود که همزمان عم بزرگوارم مرحوم آیت الله حاج شـیخ فـرج الله عباسی که هیچ گاه او را ندیده و نمی شناختم همراه مرحوم آیت االله حاج شـیخ محمدرضـا آدینـه ونـد مهمان عمویم مرحوم شکرالله خان عباسی بودند که ما در خانه او اطراق مـی نمـ ودیم و از هـر دری سـخن پیش آید تا آن فرشته خاک نشین از پدرم درخواست کنند چرا کوهدشت چرا ششم ابتدایی، پسرتان را بهمن بسپارید در خرم آباد در حوزه ی علمیه کمالیه به تحصیل علوم دینی بپردازد و آن پیر دوران دیده از سربزرگی و انصاف تصمیم را به خودم واگذار نمود و گویی آن شب و در آن جلسه، ابر و باد و مه و خورشـید وفلک برای تعیین سرنوشتم دست به یکی نموده بودند و به هدایت الهی پذیرفتم. و با کمتر از چهارده سـال سن وارد حوزه علمیه خرم آباد شدم و تحت تعلیم آن مرد خداجو با رشدی سریع و در مدتی کوتاه با قرآن واحکام و صرف و نحو آشنا شدم در همان سال اول مورد توجه خاص و ویژه مرحوم آیت الله العظمی کمالوندو اساتید حوزه قرار گرفتم.

حدود ده سالی در خرم آباد دوره مقدمات و عمده دروس سطح را نـزد عمـویم واساتیدی مثل آیت الله حاج شیخ عباسعلی صادقی گذراندم و در سال ۱۳۴۸ برای ادامه تحصیل و طـی دوره های خارج فقه و اصول عازم قم شدم تا تتمه دروس سطح عالی را در محضر اساتید بزرگی مثل مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی و حضرات آقایان نوری همدانی و سبحانی تبریزی و در دروس خارج فقه و اصول از محضرحضرات آیات عظام گلپایگانی و آملی بهره مند گردم. در اینجا ذکر یک نکته را لازم میدانم که در آن زمـان تحصیلات کلاسیک برای طلاب علوم دینی اگر نگوییم به نحوی ممنوع بود قطعاً رائج هم نبود ولی من پس از چند سالی در خرم آباد و پس از طی دوره مقدمات حوزه موفق شدم تا همزمـان بـه طـور مـوازی ششـم ابتدایی و دروس دبیرستان را نیز فرا بگیرم و در قم هم همـین شـرایط را ادامـه دادم و بعـد از اخـذ دیـپلم دبیرستان با شرکت در آزمون سراسری و با قبولی در کنکور سال ۱۳۵۴ وارد دانشگاه تهران شدم و موفق به اخذ مدرک کارشناسی در رشته فلسفه شدم. سرانجام و بعد از پیروزی انقلاب در حالی که نماینـده مجلـسشورای اسلامی بودم از طریق آزمون سراسری دوره کارشناسی ارشد رشته مبانی حقوق را در دانشگاه تهران ادامه دادم و بعد از آن در حالی که معاون قوه قضائیه و عضو حقوقدان شورای نگهبـان بـودم بـا شـرکت در کنکور و قبولی در آزمون موفق به اخذ درجه دکتری از دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم وتحقیقات در رشـتهمبانی حقوق شدم.
۴-دوران خدمت:تدریس و تبلیغ– همراهی نظام و مردم
پرسیدید در طول این مدت کارتان چه بوده و چطور امرار معاش می کردید؟
من عمده ی عمرم را در سه بخش تحصیل و تدریس و تبلیغ طی نمودم. از نظر معنوی بر سر سفره قرآن وعترت بوده ام، از نظر مادی از خوان کرم مولای مظلومم امام حسین (ع) و نیز از سفره حجت بالغه الهی امام زمان (عج) برخوردار بوده ام و خوب می دانید که از نظر سیاسی اجتماعی هم همـواره مـورد عنایـت مـردم خوب و با ایمان بوده و از سفره کرم آنان استفاده کرده ام در کنار مشاغل اصلی تحصیل و تدریس و تبلیـغ،دوره های اول و دوم به ترتیب افتخار نمایندگی مردم شریف و با وفای کوهدشت و خرم آبـاد را داشـته ام ودر ادامه پست هایی مانند ریاست دیوان عدالت اداری و معاونت اجرایی قوه قضائیه و سخنگوی آن قوه را بـرعهده داشته ام و دو دوره شش ساله هم به عنوان عضو حقوقدان افتخار حضور در شورای نگهبان را داشته امو چندی هم مشاور ریاست جمهوری و ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام را به یدک کشیده ام. در اینجاباید از مردم خون گرم و بسیار بزرگوار خوزستان هم یاد کنم که یک دوره هشت سـاله نماینـدگی آنـان درمجلس خبرگان رهبری را به عهده داشته ام و از چشمه زلال محبت شان سیراب گشته ام در پرتو لطف خداو سعه صدر مسئولان نظام مقدس و عنایت مردم در مشاغل ریز و درشت زیادی افتخار خدمت داشته ام، درحال حاضر هم مسئولیت کمیسیون حقوقی و قضایی دبیرخانه مجمع تشخیص مصـلحت نظـام را بـر عهـده داشته و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی در واحد علوم و تحقیقات تهران می باشم.

منبع /فانوس

شیرز نقد و بررسی ...
ما را در سایت شیرز نقد و بررسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shirezo بازدید : 213 تاريخ : شنبه 2 آذر 1398 ساعت: 15:26