آقای غرب: بقلم ساعدپور..

ساخت وبلاگ

یادداشت؛

آقای غرب باخته ما هم گاو سوئیسی نمی‌خواهیم!

آقای غرب باخته ما هم گاو سوئیسی نمی‌خواهیم!

شناسه خبر : 86421 | تاریخ انتشار : 27 اسفند 1401

تحلیلگر مسائل سیاسی نوشت: ما با چشم‌اندازهای زیبای چهارفصل خود خوشیم و ایران عزیز را وطن خود می‌دانیم؛ واجد همه‌چیزیم و از بیگانه تمنایی نداریم.

به گزارش سفیرافلاک، بعضی از غرب باخته‌های بی‌هویت در فضای مجازی آرزوهای دست‌نیافتنی را مطرح و روح امثال تقی‌زاده‌های فرنگی مآب را شاد و مسرور کردند. یکی از آنها آورده بود که «کاش گاوی بودم در مزارع سوئیس تا اینکه انسانی در ایران». دیگری نوشته است: «هر روز با خودم می‌گم کاش یه گاو بودم تو مزارع اروپا »دیگری افاضه کرده بود که : «من واقعاً کارم از این حرفا که کاش از اول در آمریکا یا اروپا به دنیا می‌اومدم گذشته، کاش گاوی بودم تو سوئیس!!!» خوانندگان عزیز ! من به آرزوهای الاغی و قاطری این جماعت برخورد نکردم اگر برخورد کردید یادآور شوید تا لحاظ شود و برتری گاو، الاغ و قاطر بر این جماعت فلک‌زده به گوش سوئیسی‌ها برسد تا شاید گوشه چشمی به این آدم‌های مفلوک نشان دهد و آن‌ها را به مزارع خود راه دهند.

واقعاً عجیب است انسان چقدر باید سقوط کند و چه آرزوهایی را در سر به پروراند؟ یواش‌یواش داریم بعضی از مزاح‌های باورنکردنی را باور می‌کنیم که یک دهاتی عاشق یک دختر شهری شده بود آن موقع چیزی از این گوشی‌های لمسی و پیامک بازی‌ها نبوده، نامه‌پرانی باب شده بود. دهاتی در نامه نوشته بود عزیزم: ای‌کاش موشی در انبار شما می‌بودم و تو گاه‌گاه به انبار سرک می‌کشیدی! دختر در جواب نامه نوشته بود در آن صورت به شما مرگ موش می‌دادم یا به‌وسیله تله شمارا در دام می‌انداختم و جنازه نحست را به زباله‌دانی پرت می‌کردم. جوان دهاتی باافتخار صدها بارنامه را برای این‌ و آن می‌خواند که معشوقه‌ام جواب نامه‌ام را داده است ! خودباختگی درد بی‌درمان و مزمنی است که گریبان این جماعت خودباخته را گرفته است.این بدمستی‌های تهوّع آور داد مرحوم جلال آل احمد را هم بالا آورد و کتاب غرب باختگی را نثار این جماعت کرد. این‌ها نه آدم‌بشو هستند و نه به آرزوهای گاوی خود می‌رسند.

این‌ها نه گاوند که به‌وسیله دلّال‌ها روانه سوئیس کنیم تا به‌اندازه یک‌لحظه هم شده مزارع آنجا را ببینند و نه اروپایی‌ها دیگر مهاجرین را می‌پذیرند. مگر اینکه ناوگانی که این‌ها را حمل می‌کند پر از چوب و هیزم کنیم برای سوخت که این روزها اروپایی‌ها سخت به آن محتاج‌اند. !!!

این رسم روزگار است که کالاهای بنجل را با کالاهای مرغوب آب می‌کنند و در این صورت مشکلی هم به وجود نمی‌آید چون فقه آن‌ها غش در معامله را حرام نمی‌داند. واقعاً چه اشکالی دارد که یک مقداری با این سوئیسی‌ها جدی‌تر صحبت کنیم.راستی سوئیس شما چه فرقی با کشور عزیز ما دارد؟! آسمان هر دو نیلگون و ستاره‌های هر دو پرفروغ است، شهر و دهات ما با نور برق در ۲۴ ساعته منور است.گیرم در آنجا هم همین‌طور باشد که بعید می‌دانیم این‌طور باشد.

گازرسانی سرتاسر دهات‌های ما را فراگرفته است و دیگر احتیاجی به هیزم و چوب نداریم. ولی تبرهای عهد بوق را در دست اروپایی‌های ناز نازو دیدیم که چگونه برای گذران زمستان سرد و طاقت‌فرسا به تکاپو افتاده و زندگی اسکی موها را ناچاراً تمرین می‌کردند. آقایان سوئیسی! یادتان رفته است که ترامپ در رقابت انتخاباتی گفتند: آمریکا هفت تلریارد دلار خرج جنگ عراق کرد و اگر آن را خرج آسفالت خیابان‌ها می‌کرد این‌گونه آبروریزی نبود؟ ظاهراً خبری از خیابان‌های آن‌چنانی هم نیست؛ و یا در جریان نیستید که اروپایی‌ها به ایران سفرهای دومنظوره دارند ! در حین سفرهای توریستی خود را به‌وسیله دکترهای حاذق و فوق تخصص ایرانی مداوا می‌کنند؟ به نظر می‌رسد به علت عدم آگاهی شما تیر را توی تاریکی شلیک می‌کنید و در جریان نیستید که کدخدای اروپایی‌ها گفتند: ما گاو هلندی پرشیر می‌خواهیم نه سوئیسی! ظاهراً شما در هیچ کجای عالم نمی‌توانید سود و بهره‌ای برسانید مگر این‌که تشریف ببرید پاریس جهت حمل زباله که بوی گند آن مشام اربابانتان را آزار می‌دهد! البته این آرزوهای سوئیسی چیزی بر دانش ما افزود و آن این است که مرض روانی مالی خولیا تفسیر شد که بیمار خود را گاو ، الاغ، قاطر و…تلقی می‌کند و صدای آن‌ها را درمی‌آورد. جل‌الخالق که پیشرفت زمان همه‌چیز را تفسیر می‌کند.

آقایان !رک و پوست‌کنده به شما می‌گوییم ما مرغ همسایه را غاز نمی‌دانیم! ما با چشم‌اندازهای زیبای چهارفصل خود خوشیم و ایران عزیز را وطن خود می‌دانیم؛ واجد همه‌چیزیم و از بیگانه تمنایی نداریم. و شما هم از این خواب‌های پنبه‌دانه‌ای بیرون بیایید و خود را دریابید! اگر خود را ایرانی بدانید ارزش شما از گاو سوئیسی بالاتر است ولی تو قدر خود نمی‌دانی چه حاصل:« اگر بگویند انسان‌ها را با آرزوهایشان می‌شناسند متأسفانه نمره شما زیر صفر است.»

چرا؟ چون خوب آورده‌اند که «هر چیزی که در جستجوی آنی…آنی»

«تو را ز کنگره عرش می‌زنند صفیر/ ندانمت که در این درگه چه افتادست»

انتهای‌پیام/

  • نویسنده : محمدکرم ساعد پور تحلیلگر مسائل سیاسی

@shirez3

+ نوشته شده در  شنبه دوازدهم فروردین ۱۴۰۲ساعت &nbsp توسط khavari  | 

شیرز نقد و بررسی ...
ما را در سایت شیرز نقد و بررسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shirezo بازدید : 67 تاريخ : سه شنبه 29 فروردين 1402 ساعت: 16:38