نماز جمعه کوهدشت 5/3/96

ساخت وبلاگ

نماز عبادی وسیاسی جمعه

به امامت حجت الاسلام والمسلمین سبحانی رئیس حوزه علمیه باقرالعلوم ع و امام جمعه موقت  کوهدشت در مسجد حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی برگار گردید

ایشان در بخشی از سخنانش با اشاره به خطبه  157 از کتاب شریف نهج البلاغه امیرالمومنین علی علیه السلام گفت :قال علی علی علیه السلام....

و من خطبة له (علیه السلام) يحثّ الناسَ على التقوى:
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَ الْحَمْدَ مِفْتَاحاً لِذِكْرِهِ وَ سَبَباً لِلْمَزِيدِ مِنْ فَضْلِهِ وَ دَلِيلًا عَلَى آلَائِهِ وَ عَظَمَتِهِ. عِبَادَ اللَّهِ إِنَّ الدَّهْرَ يَجْرِي بِالْبَاقِينَ كَجَرْيِهِ بِالْمَاضِينَ، لَا يَعُودُ مَا قَدْ وَلَّى مِنْهُ وَ لَا يَبْقَى سَرْمَداً مَا فِيهِ، آخِرُ فَعَالِهِ كَأَوَّلِهِ، مُتَشَابِهَةٌ أُمُورُهُ مُتَظَاهِرَةٌ أَعْلَامُهُ، فَكَأَنَّكُمْ بِالسَّاعَةِ تَحْدُوكُمْ حَدْوَ الزَّاجِرِ بِشَوْلِهِ؛ فَمَنْ شَغَلَ نَفْسَهُ بِغَيْرِ نَفْسِهِ تَحَيَّرَ فِي الظُّلُمَاتِ وَ ارْتَبَكَ فِي الْهَلَكَاتِ وَ مَدَّتْ بِهِ شَيَاطِينُهُ فِي طُغْيَانِهِ وَ زَيَّنَتْ لَهُ سَيِّئَ أَعْمَالِهِ؛ فَالْجَنَّةُ غَايَةُ السَّابِقِينَ وَ النَّارُ غَايَةُ الْمُفَرِّطِينَ.

امام(عليه السلام) خطبه را با حمد خداوند اما با تعبيرات تازه اى آغاز مى کند و مى فرمايد: «حمد و ستايش، مخصوص خداوندى است که «حمد» را کليد ذکر و ياد خود قرار داده و آن را سبب فزونى فضل و رحمتش و دليل بر نعمت ها و عظمتش ساخته است» (الْحَمْدُ(1) لِلّهِ الَّذِي جَعَلَ الْحَمْدَ مِفْتَاحاً لِذِکْرِهِ، وَ سَبَباً لِلْمَزِيدِ مِنْ فَضْلِهِ، وَ دَلِيلا عَلَى آلاَئِهِ وَ عَظَمَتِهِ).
در اين که منظور از «ذکر» در اين جا چيست؟ گاه گفته شده: قرآن مجيد است که در بعضى از آيات قرآن از آن به ذکر تعبير شده; چرا که سوره حمد سرآغاز آن مى باشد (بنابراين که سوره حمد، نخستين سوره اى باشد که بر پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) نازل شده يا قرآن به صورت کنونى در زمان پيامبر(صلى الله عليه وآله) به دستور حضرتش گردآورى شده و سوره حمد سرآغاز آن بوده باشد(2)).
و يا اين که به چندين سوره از قرآن اشاره است که با حمد خدا آغاز مى شود (سوره هاى حمد، انعام، کهف، سبأ و فاطر).
يا اين که ذکر، اشاره به هرگونه ياد خداست و در احاديث اسلامى از پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) وارد شده که «کُلُّ کَلام لاَ يُبْدَأُ فِيهِ بِحَمْدِاللّهِ فَهُوَ أَجْذَمُ; هر سخنى که با حمد خدا شروع نشود بريده است».(3)
به همين دليل، سرآغاز غالب خطبه هاى پيامبر اکرم و معصومين(عليهم السلام) را حمد و ستايش پروردگار مشاهده مى کنيم و جمله «سَبَباً لِلْمَزِيدِ مِنْ فَضْلِهِ» اشاره به آيه شريفه (لَئِنْ شَکَرْتُمْ لاََزِيدَنَّکُمْ) مى باشد که شکر و حمد خدا را مايه فزونى نعمت قرار داده است.(4)
توجه داشته باشيد که در بسيارى از آيات قرآن، حمد به معناى شکر به کار رفته است.
و جمله «دَلِيلا عَلَى آلائِهِ وَ عَظَمَتِهِ» اشاره به اين است که هنگامى که حمد و ستايش و شکر خدا را به جا مى آوريم هم به نعمت هاى گوناگون او توجّه مى کنيم وهم به مقام عظمتش.
سپس امام(عليه السلام) بندگان خدا را مخاطب قرار داده و نسبت به ناپايدارى دنيا هشدار مى دهد و به عبرت گرفتن از پيشينيان توصيه مى کند و مى فرمايد: «بندگان خدا! روزگار بر بازماندگان، آن سان مى گذرد که بر پيشينيان گذشت!» (عِبَادَ اللّهِ، إِنَّ الدَّهْرَ(5) يَجْرِي بِالْبَاقِينَ کَجَرْيِهِ بِالْمَاضِينَ).
اين سخن، اشاره به مطلب معروفى است که مى گوييم تاريخ همواره تکرار مى شود و حوادث امروز ـ با تفاوت مختصرى ـ همچون حوادث ديروز است. و بعد در توضيح آن مى فرمايد: «آن چه از زندگى دنيا گذشته است باز نمى گردد و آن چه در آن هستيم جاودان نمى ماند. آخرين کار اين جهان، همچون نخستين کار اوست ; امورش شبيه به يکديگر و نشانه هايش روشن و آشکار است» (لاَ يَعُودُ مَا قَدْ وَلَّى مِنْهُ، وَ لاَ يَبْقَى سَرْمَداً مَا فِيهِ. آخِرُ فَعَالِهِ، کَأَوَّلِهِ. مُتَشَابِهَةٌ أُمُورُهُ، مُتَظَاهِرَةٌ أَعْلاَمُهُ).
آرى، اگر دقت کنيم سلسله اى از اصول کلى را بر تاريخ بشر حاکم مى بينيم که هر روز در چهره جديدى خود را نشان مى دهد و به همين دليل، هر کس مى تواند به آينده خود با دقت در تاريخ گذشتگان، آگاه شود; چرا که تاريخ ديروز آينه تمام نماى امروز است. پيوسته گروهى به قدرت مى رسند و همه چيز را در قبضه خود مى گيرند; چيزى نمى گذرد که ناتوان مى شوند و قدرت را به اختيار يا به اجبار به ديگران مى سپارند. هنگامى که سرآمد حکومت آن ها فرا رسيد به حکم قطعى پروردگار بايد جاى خود را به ديگران دهند: (فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لاَ يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ يَسْتَقْدِمُونَ).
همواره گروهى متولّد مى شوند; سپس به جوانى مى رسند بعد وارد مرحله پيرى و ناتوانى مى شوند و همچون برگ خشکيده اى در برابر تندباد اجل قرار مى گيرند و به مردگان مى پيوندند و در زير خاک هاى تيره و تار پنهان مى شوند.
زادن و کشتن و پنهان کردن *** چرخ را رسم و ره ديرين است!
سپس امام(عليه السلام) با ذکر اين مقدمه به چند نصيحت و اندرز پرمعنا پرداخته، مى فرمايد: گويا ساعت (پايان زندگى) شما را با سرعت به پيش مى راند; همان گونه که ساربان شتران سبکبار را! (فَکَأَنَّکُمْ بِالسَّاعَةِ تَحْدُوکُمْ(6) حَدْوَ الزَّاجِرِ بِشَوْلِهِ).
با توجه به اين که زاجر به ساربانى گفته مى شود که با شدت، شتران را مى راند و «شَوْل» (جمع شائله) به شترانى گفته مى شود که سبکبار باشند; يعنى مدتى از وضع حملشان گذشته و پستانشان خشکيده است و طبيعتاً ساربان ملاحظه حال آن ها را نمى کند، چنين نتيجه مى گيريم که روزگار و سرآمد عمر با شدت هر چه بيش تر مردم را به سوى فنا مى راند. شب ها و روزها به سرعت مى گذرد. سال و ماه ها طى مى شود. حوادث غير منتظره، بيمارى ها، بلاها، جنگ ها و امور ديگرى از اين قبيل همه و همه، انسان ها را هدف گرفته اند.
بعد از اين هشدار، همگان را به اين حقيقت متوجّه مى سازد و مى فرمايد: «آن کس که به غير خويش پردازد واز خود غافل شود، در تاريکى ها سرگردان مى ماند و در مهلکه ها گرفتار مى شود. شياطين او را در طغيانش به پيش مى رانند و اعمال بدش را در نظرش جلوه مى دهند!» (فَمَنْ شَغَلَ نَفْسَهُ بِغَيْرِ نَفْسِهِ تَحَيَّرَ فِي الظُّلُمَاتِ، وَ ارْتَبَکَ(7) فِي الْهَلَکَاتِ، وَ مَدَّتْ بِهِ شَيَاطِينُهُ فِي طُغْيَانِهِ، وَ زَيَّنَتْ لَهُ سَيِّىءَ أَعْمَالِهِ).

شیرز نقد و بررسی ...
ما را در سایت شیرز نقد و بررسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shirezo بازدید : 218 تاريخ : دوشنبه 8 خرداد 1396 ساعت: 11:27